این وبلاگ توسط سام و پویان و خواهر کوچولو آپدیت میشود
تبلیغات | X | |
ارسال شده در جمعه چهارم خرداد 1386 و ساعت 17:40
برای اینکه مقدس باشی لازم نیست فرشته باشی !!
برای شاد بودن تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز داری !!
تبهکارشخصی است با تمایلات جنایتکارانه که سرمایه لازم را برای تاسیس یک شرکت تجاری ندارد !!
اگر نه گفتن را یاد بگیری مفیدترین هنر زندگیت را فراگرفته ای
زمان ، واقعیتی که بشر پیوسته در پی کشتن آن است اما سر انجام توسطش کشته میشود !!
جایی که وسوسه ای وجود ندارد عفت و پاکی بی معناست
نفرت احساس غریبی است . در بیشترِ اوقات ان را نثارِ کسانی می کنیم که زمانی به انان عشق می ورزیدیم
نویسنده : [ سام و پویان ] موضوع : [ ]
[
] [ لینک ثابت مطلب ] [ 5 ]
ارسال شده در جمعه بیست و هفتم بهمن 1385 و ساعت 19:57
هدیه الهی خداوند ؛
به خاطر همه زحماتت ممنونم و دستان پر مهر و محبتت را می بوسم .
همیشه در کنارت هستم و تمام سعی مو می کنم که احساس تنهایی رو از وجود پاکت دور کنم .
خودت می دونی که خیلی دوستت دارم >>> عاشقانه دوستت دارم .
تو تک تکی برای من ...
نویسنده : [ سام و پویان ] موضوع : [ ]
[
] [ لینک ثابت مطلب ] [ 5 ]
ارسال شده در سه شنبه بیست و هشتم آذر 1385 و ساعت 9:38
من از آن امید بیهوده می ترسم که مرگ نجات بخش شما را به امروز و فردا میفکند، از کجا می دانی آن امید که به انتظارش نشسته ای از آخر همین راه باز نگشته است.
احمد شاملو
نویسنده : [ سام و پویان ] موضوع : [ ]
[
] [ لینک ثابت مطلب ] [ 5 ]
ارسال شده در دوشنبه بیستم آذر 1385 و ساعت 13:49
سلام به تمام دوستان
می خواستم چند وبلاگ زیبا از دوستانم رو براتون معرفی کنم.نگاه کنید ضرر نمیکنید
http://www.kafshdozaktanha.blogfa.com/
http://www.setarekocholo.blogfa.com/
نویسنده : [ سام و پویان ] موضوع : [ ]
[
] [ لینک ثابت مطلب ] [ 5 ]
ارسال شده در دوشنبه بیستم آذر 1385 و ساعت 13:24
نویسنده : [ سام و پویان ] موضوع : [ ]
[
] [ لینک ثابت مطلب ] [ 5 ]
ارسال شده در دوشنبه بیستم آذر 1385 و ساعت 13:23
اگر روزی خبر مرگم را شنیدی دوست دارم برایم گرینه نکنی و اشک نریزی چون خودت بهتر می دانی که رهایی برای عاشقان مرگ است...... و این مردن میباشد که مرا از سوختن نجات می دهد......... اخر عاشقی مرگ یا زندگی یست
نویسنده : [ سام و پویان ] موضوع : [ ]
[
] [ لینک ثابت مطلب ] [ 5 ]
ارسال شده در شنبه هجدهم آذر 1385 و ساعت 20:0
چرا؟؟؟
چرا آدم ز عالم بی خبر شد؟
چرا گریه به دلها بی اثرشد؟
چرا هیچکس به فکر دیگری نیست؟
چرا انسانیت رنگ دگرشد؟
چرا آدم اسیرقهروجنگ شد؟
چرا الگوی ما دیو وپلنگ شد؟
چرا این دنیای پُرز نعمت
به کام آدمی همچون شرنگ شد؟
چرا عشق و محبت شد فسانه؟
چرا دوری شده یک نوع بهانه؟
چرا هرجا نشینی غم بیاید
به تیر کین رود سویت نشانه؟
نویسنده : [ سام و پویان ] موضوع : [ ]
[
] [ لینک ثابت مطلب ] [ 5 ]
ارسال شده در چهارشنبه چهاردهم تیر 1385 و ساعت 8:59
عاشقت خواهم ماند ..........................بی آنکه بدانی.
دوستت خواهم داشت ........................بی آنکه بگویم.
درد دل خواهم گفت ............................بی هیچ کلامی.
گوش خواهم داد ................................بی هیچ سخنی.
در آغوشت خواهم گریست ................. بی آنکه حس کنی.
در تو ذوب خواهم شد ........................بی هیچ حرارتی.
این گونه شاید احساسم نمیرد، من اینجا تنها ماندم.
پروردگارا، انتظار سخت ترین مجازاتی است که برایم در نظر گرفته ای!!!
نویسنده : [ سام و پویان ] موضوع : [ ]
[
] [ لینک ثابت مطلب ] [ 5 ]
ارسال شده در چهارشنبه چهاردهم تیر 1385 و ساعت 8:59
اگر قرار بود بمانم |
نویسنده : [ سام و پویان ] موضوع : [ ]
[
] [ لینک ثابت مطلب ] [ 5 ]
copyright © dokhtarkosh All right reserved
This Template Designed by Mehran Rostami Copyright © 2005 Pars Theme
سلام
|